تنوع زيستي حيوانات مزرعه
تنوع زيستي حيوانات مزرعه
تنوع زيستي حيوانات مزرعه
ترجمه:سيد محسن سنجري-افسانه کشاورز مشکين فام
از بيش از 7500 حيواني که در بانک اطلاعات سازمان فائو در مورد منابع ژني حيوانات مزرعه به آنها اشاره شد؛ 19 حيوان در 15 سال اخير منقرض شده اند و 1500نوع ديگر در خطر انقراض قرار دارند.گزارش وضعيت منابع ژنتيک جهان که در سال 2007 انتشار يافت؛ نشان مي دهد که 60 نوع گاو، بز، اسب و طيور در پنج سال اخير از دست رفته اند.يعني به طور متوسط هر ماه يک نوع جانور.
در سال 2006 در همايشي که در کشور ترکيه برگزار شد، تلاش زيادي براي افزايش آگاهي محققان در مورد تهديدات عليه تنوع زيستي حيوانات مزرعه و نياز به توجه و استفاده مطلوبتر از جانوران محلي صورت گرفت.
طبق نظر کارشناسان، مديريت پايدار و اصلاح ژنتيک انواع محلي در صورتي که کشورها بخواهند نيازهاي غذايي خود را برآورده سازند و شرايط در حال تغيير توليد را دريابند؛ ضروري است.اکنون زمان آن رسيده که در سياستهاي دولتها، جايگاه مهمي به حفظ منابع باقيمانده (پيش از اين که بسياري از آنها از ميان بروند)داده شود.بنا به اعلام سازمان فائو، پديده جهاني سازي مهمترين عاملي است که بر تنوع زيستي حيوانات مزرعه تاثير گذاشته است.بيشتر، تقاضاي رو به گسترش محصولات دائمي از طريق سيستمهاي متمرکز توليد بر مبناي استفاده از چند گونه و جنس معدود از حيوانات که خيلي مي خورند و خيلي هم محصول مي دهند؛ برآورده مي شود.چند گونه معدود مرغ تخمگذار حدود 85 درصد از توليد تخم مرغ جهان را فراهم مي نمايند.طبق برخي برآوردها، انواع گاوهاي شيري پربازده يا دورگه هاي آنها بالغ بر دو سوم عرضه شير جهان را تامين مي نمايند.
با اين که توليد اين چند حيوان به حد چشمگيري افزايش يافته است؛ اما سيستمهاي توليد متمرکز در نهايت سبب فرسايش منابع ژني حيواني خواهد شد.وقتي که فشار بر منابع زمين افزايش مي يابد و دامپروري فشرده تر مي شود؛ کشاورزان خرده پا معمولا ترجيح خواهند داد تا از دورگه هايي که سود اقتصادي بيشتري دارند استفاده کنند، نگهداري از انواع کم بازده اصلا به صرفه نخواهد بود.
چالش مهم امروز در مورد تنوع زيستي حيوانات مزرعه تبيين اين مسئله است که چرا کشورها و جامعه بين الملل بايد از انواع حيواناتي که کشاورزان از آنها دست کشيده اند يا به طرزي اسف انگيز به مخاطره افکنده اند؛ محافظت نمايند.
هم دانشمندان هم سياستگذاران، ارزش اکثر منابع مهم زني جانوري را نفهميده اند.ارزشگذاري جامع تنوع زيستي حيوانات مزرعه بايد هم ارزيابي ارزش مواد مصرفي (مثل غذا و پشم نخ ريسي يا ديگر محصولات و خدمات)و هم ارزش موارد غيرمصرفي آن را که مي تواند شامل رضامندي از وجود صرف تنوع باشد؛ شامل گردد.موضوع مهم ديگر، ارزش حق انتخاب است که سبب حفظ قابليت انعطاف براي مواجهه با حوادث غيرمنتظره در آينده مانند تغيير اقليم يا بروز بيماري هاي جديد است.
بيان آن روابط پيچيده با يک شاخص، مانند قيمت، اساساً ممکن نيست.پيامد ارزشگذاري تنوع زيستي حيوانات مزرعه، درک اين واقعيت است که آنها خصوصيات کالاهاي عمومي و خصوصي را دارند.استفاده از يک حيوان پرورشي خاص، جنبه انحصاري دارد.اما مجموعه ژني دامهاي اهلي را کشاورزان ديگر و نسلهاي آينده هم مي توانند استفاده کنند.
بازانديشي پيرامون سياستهاي بخش دامپروي از ضروريات نخست تحليل وضعيت فعلي منابع ژني حيوانات اهلي است.در بسياري از کشورهاي در حال توسعه، سياستها به نفع استفاده از ذخيره ژني غير بومي و وارداتي است که به توليدکنندگان بزرگ و قدرتمند اين امکان مي دهد سهم بيشتري از بازارهاي داخلي به دست آورند.اين روند در کنار سخت شدن مقررات بهداشت محصولات،زمينه محروميت کشاورزان به واسطه يارانه اعطايي به علوفه، تلقيح مصنوعي و نهاده هاي ديگري که مطلوب نژادهاي غيربومي هستند؛محرومتر شوند.تحقيقات چنداني در مورد خالص هزينه و سود منابع ژني حوياني در اين سياستها انجام نشده است.با اين که آنها تضمين کننده عرضه محصولات سالم حيواني و ارزان هستند، اما کشاورزان کم درآمد و سيستمهاي کمتر فشرده توليد را تضعيف کرده اند.کاستن از شدت اين تاثيرات، نيازمند مقرراتي است که عوامل بيروني منفي در سيستمهاي فشرده توليد (از جمله تخليه فضولات و ضايعات يا سرايت بيماري به توليدکنندگان و مشوق هاي ارائه شده جهت تنوع زيستي کشاورزي را مد نظر قرار دهند.
همچنين کشورهاي در حال توسعه نيازمند تهيه فهرست کاملي از محدوده، توزيع، خصوصيات پايه، عملکرد نسبي و وضعيت هاي فعلي انواع نژادهاي بومي خود هستند.معدودي از کشورها چنين اطلاعاتي دارند که اين امر،مانع توانايي سياستگذاران در تصميم گيري براي انتخاب نژادهاي مورد نظر جهت اصلاح يا حفاظت و چگونگي تخصيص بودجه هاي محدود به امر محافظت از منابع طبيعي مي گردد.برنامه منابع ژنتيک حيواني، ثابت و غيرپوياست.نظارت مداوم جهت جلوگيري از به خطر افتادن نژادها پيش از اين که کشاورزان، دولت و جامعه بين الملل از اهميت کاهش اين موجودات آگاه شوند؛ ضرورت دارد (محدود شدن بنيان ژني، حتي براي نژادهاي رايج و تجاري، گرفتاري ايجاد کرده است).
همين که نژادهاي در خطر، شناسايي شدند.دولتها بايد نظارت هزينه-فايده هاي و اقدام حفاظتي را به اجرا گذارند.ليکن بسياري از نژادها در کشورهاي در حال توسعه بيشتر در معرض خطر قرار دارند که منابع چنداني براي طراحي و اجراي برنامه هاي حفاظتي در مورد آنها وجود ندارد.بسياري از کشورهاي در حال توسعه و چندين کشور توسعه يافته گزارش داده اند که هيچ برنامه حفاظتي جامعي (يا حتي سياسي)در زمينه منابع ژنتيک حيواني ندارند.
يک راهبرد اميد بخش که هم از سياستگذاران، هم از توليد کنندگان خواسته شده، ايجاد پيوند ميان حفاظت و مصرف است.حفاظت در مکان اوليه (in situ)واستفاده مداوم از حيوانات در عمليات زراعي به افزايش تعداد نژادها و رساندن آنها به حدي مطمئن کمک مي کند و آنها را به کالايي پرطرفدار مبدل مي سازد.در ژاپن، بازارهاي مناسبي براي گوشت نژادهاي گاوبومي ايجاد شده تا مصرف کنندگاني را که علاقه مند حفظ آنها هستند؛ جذب نمايند.
گسترش ظرفيت کشورها براي استفاده و بسط منابع ژنتيک حيواني با تلفيق رويکردهاي سنتي و امروزين از ميان گستره کامل سيستم هاي دامپروري ميسر خواهد شد.حيوانات پربازده امروز، دست کم براي 20 نسل در سيستمهاي پرورش نژادهاي خالص انتخاب شده اند که نيازمند جفت گيري کنترل شده، آزمون عملکرد و پردازش داده هاي چند بعدي است.در مناطق در حال توسعه، مثل غرب آفريقا و مناطق وسيع آسيا، هيچ برنامه نظام مندي براي پرورش نژادهاي بومي وجود ندارد.زيرا پرورش نژاد در بسياري از نظام هاي بهره برداري مخلوط و شباني به رد و بدل کردن خودماني دامها متکي است.
پرورش نژاد در سيستمهاي توليد کم نهاده خواه، همچنان وظيفه اي در توان دولت است که تعاوني هاي توليد يا برنامه هاي ابتکاري به همت افراد آن ناحيه مي توانند به آن ياري برسانند.منافع نژادهاي بومي در حال افزايش است.با مديريتي مناسب و لحاظ کردن مزيتهاي مانند مقاومت به انگلها در ارزيابي هاي بهره وري، به خوبي مي توان دريافت که نژادهاي محلي بر انواع خارجي برتري محسوسي دارند.مثلاً برخي کشاورزان در زيمباوه و ناميبيا به نژادهاي محلي توجه خاصي دارند.چون در شرايط مورد نظر آنها داراي بهره وري بالاتري هستند.
ليکن اکثر کشورها، چارچوبي قانوني براي ثبت نژادهاي بومي يا تشکلهاي پرورش نژاد ندارند.انجام چنين کاري به ويژه در جاهايي که پيشينه هاي اين کار ندارند؛ نيازمند ظرفيت سازي و آموزش است.
با توجه به پويايي نظامهاي توليد دام و محدود بودن توان بخش دولتي در حفاظت از منابع، از دست رفتن تعدادي از نژادهاي محلي گريز ناپذير است.کشورها و جامعه بين الملل بايد در اين قضيه هوشياري به خرج دهند.يعني در مورد اين که کدام نژادها احتمالاً از بين مي روند و آنها که لاجرم بايد از بين بروند و آنها که براي حفظشان بايد سرمايه گذاري نمود.
در سال 2006 در همايشي که در کشور ترکيه برگزار شد، تلاش زيادي براي افزايش آگاهي محققان در مورد تهديدات عليه تنوع زيستي حيوانات مزرعه و نياز به توجه و استفاده مطلوبتر از جانوران محلي صورت گرفت.
طبق نظر کارشناسان، مديريت پايدار و اصلاح ژنتيک انواع محلي در صورتي که کشورها بخواهند نيازهاي غذايي خود را برآورده سازند و شرايط در حال تغيير توليد را دريابند؛ ضروري است.اکنون زمان آن رسيده که در سياستهاي دولتها، جايگاه مهمي به حفظ منابع باقيمانده (پيش از اين که بسياري از آنها از ميان بروند)داده شود.بنا به اعلام سازمان فائو، پديده جهاني سازي مهمترين عاملي است که بر تنوع زيستي حيوانات مزرعه تاثير گذاشته است.بيشتر، تقاضاي رو به گسترش محصولات دائمي از طريق سيستمهاي متمرکز توليد بر مبناي استفاده از چند گونه و جنس معدود از حيوانات که خيلي مي خورند و خيلي هم محصول مي دهند؛ برآورده مي شود.چند گونه معدود مرغ تخمگذار حدود 85 درصد از توليد تخم مرغ جهان را فراهم مي نمايند.طبق برخي برآوردها، انواع گاوهاي شيري پربازده يا دورگه هاي آنها بالغ بر دو سوم عرضه شير جهان را تامين مي نمايند.
با اين که توليد اين چند حيوان به حد چشمگيري افزايش يافته است؛ اما سيستمهاي توليد متمرکز در نهايت سبب فرسايش منابع ژني حيواني خواهد شد.وقتي که فشار بر منابع زمين افزايش مي يابد و دامپروري فشرده تر مي شود؛ کشاورزان خرده پا معمولا ترجيح خواهند داد تا از دورگه هايي که سود اقتصادي بيشتري دارند استفاده کنند، نگهداري از انواع کم بازده اصلا به صرفه نخواهد بود.
چالش مهم امروز در مورد تنوع زيستي حيوانات مزرعه تبيين اين مسئله است که چرا کشورها و جامعه بين الملل بايد از انواع حيواناتي که کشاورزان از آنها دست کشيده اند يا به طرزي اسف انگيز به مخاطره افکنده اند؛ محافظت نمايند.
هم دانشمندان هم سياستگذاران، ارزش اکثر منابع مهم زني جانوري را نفهميده اند.ارزشگذاري جامع تنوع زيستي حيوانات مزرعه بايد هم ارزيابي ارزش مواد مصرفي (مثل غذا و پشم نخ ريسي يا ديگر محصولات و خدمات)و هم ارزش موارد غيرمصرفي آن را که مي تواند شامل رضامندي از وجود صرف تنوع باشد؛ شامل گردد.موضوع مهم ديگر، ارزش حق انتخاب است که سبب حفظ قابليت انعطاف براي مواجهه با حوادث غيرمنتظره در آينده مانند تغيير اقليم يا بروز بيماري هاي جديد است.
بيان آن روابط پيچيده با يک شاخص، مانند قيمت، اساساً ممکن نيست.پيامد ارزشگذاري تنوع زيستي حيوانات مزرعه، درک اين واقعيت است که آنها خصوصيات کالاهاي عمومي و خصوصي را دارند.استفاده از يک حيوان پرورشي خاص، جنبه انحصاري دارد.اما مجموعه ژني دامهاي اهلي را کشاورزان ديگر و نسلهاي آينده هم مي توانند استفاده کنند.
بازانديشي پيرامون سياستهاي بخش دامپروي از ضروريات نخست تحليل وضعيت فعلي منابع ژني حيوانات اهلي است.در بسياري از کشورهاي در حال توسعه، سياستها به نفع استفاده از ذخيره ژني غير بومي و وارداتي است که به توليدکنندگان بزرگ و قدرتمند اين امکان مي دهد سهم بيشتري از بازارهاي داخلي به دست آورند.اين روند در کنار سخت شدن مقررات بهداشت محصولات،زمينه محروميت کشاورزان به واسطه يارانه اعطايي به علوفه، تلقيح مصنوعي و نهاده هاي ديگري که مطلوب نژادهاي غيربومي هستند؛محرومتر شوند.تحقيقات چنداني در مورد خالص هزينه و سود منابع ژني حوياني در اين سياستها انجام نشده است.با اين که آنها تضمين کننده عرضه محصولات سالم حيواني و ارزان هستند، اما کشاورزان کم درآمد و سيستمهاي کمتر فشرده توليد را تضعيف کرده اند.کاستن از شدت اين تاثيرات، نيازمند مقرراتي است که عوامل بيروني منفي در سيستمهاي فشرده توليد (از جمله تخليه فضولات و ضايعات يا سرايت بيماري به توليدکنندگان و مشوق هاي ارائه شده جهت تنوع زيستي کشاورزي را مد نظر قرار دهند.
همچنين کشورهاي در حال توسعه نيازمند تهيه فهرست کاملي از محدوده، توزيع، خصوصيات پايه، عملکرد نسبي و وضعيت هاي فعلي انواع نژادهاي بومي خود هستند.معدودي از کشورها چنين اطلاعاتي دارند که اين امر،مانع توانايي سياستگذاران در تصميم گيري براي انتخاب نژادهاي مورد نظر جهت اصلاح يا حفاظت و چگونگي تخصيص بودجه هاي محدود به امر محافظت از منابع طبيعي مي گردد.برنامه منابع ژنتيک حيواني، ثابت و غيرپوياست.نظارت مداوم جهت جلوگيري از به خطر افتادن نژادها پيش از اين که کشاورزان، دولت و جامعه بين الملل از اهميت کاهش اين موجودات آگاه شوند؛ ضرورت دارد (محدود شدن بنيان ژني، حتي براي نژادهاي رايج و تجاري، گرفتاري ايجاد کرده است).
همين که نژادهاي در خطر، شناسايي شدند.دولتها بايد نظارت هزينه-فايده هاي و اقدام حفاظتي را به اجرا گذارند.ليکن بسياري از نژادها در کشورهاي در حال توسعه بيشتر در معرض خطر قرار دارند که منابع چنداني براي طراحي و اجراي برنامه هاي حفاظتي در مورد آنها وجود ندارد.بسياري از کشورهاي در حال توسعه و چندين کشور توسعه يافته گزارش داده اند که هيچ برنامه حفاظتي جامعي (يا حتي سياسي)در زمينه منابع ژنتيک حيواني ندارند.
يک راهبرد اميد بخش که هم از سياستگذاران، هم از توليد کنندگان خواسته شده، ايجاد پيوند ميان حفاظت و مصرف است.حفاظت در مکان اوليه (in situ)واستفاده مداوم از حيوانات در عمليات زراعي به افزايش تعداد نژادها و رساندن آنها به حدي مطمئن کمک مي کند و آنها را به کالايي پرطرفدار مبدل مي سازد.در ژاپن، بازارهاي مناسبي براي گوشت نژادهاي گاوبومي ايجاد شده تا مصرف کنندگاني را که علاقه مند حفظ آنها هستند؛ جذب نمايند.
گسترش ظرفيت کشورها براي استفاده و بسط منابع ژنتيک حيواني با تلفيق رويکردهاي سنتي و امروزين از ميان گستره کامل سيستم هاي دامپروري ميسر خواهد شد.حيوانات پربازده امروز، دست کم براي 20 نسل در سيستمهاي پرورش نژادهاي خالص انتخاب شده اند که نيازمند جفت گيري کنترل شده، آزمون عملکرد و پردازش داده هاي چند بعدي است.در مناطق در حال توسعه، مثل غرب آفريقا و مناطق وسيع آسيا، هيچ برنامه نظام مندي براي پرورش نژادهاي بومي وجود ندارد.زيرا پرورش نژاد در بسياري از نظام هاي بهره برداري مخلوط و شباني به رد و بدل کردن خودماني دامها متکي است.
پرورش نژاد در سيستمهاي توليد کم نهاده خواه، همچنان وظيفه اي در توان دولت است که تعاوني هاي توليد يا برنامه هاي ابتکاري به همت افراد آن ناحيه مي توانند به آن ياري برسانند.منافع نژادهاي بومي در حال افزايش است.با مديريتي مناسب و لحاظ کردن مزيتهاي مانند مقاومت به انگلها در ارزيابي هاي بهره وري، به خوبي مي توان دريافت که نژادهاي محلي بر انواع خارجي برتري محسوسي دارند.مثلاً برخي کشاورزان در زيمباوه و ناميبيا به نژادهاي محلي توجه خاصي دارند.چون در شرايط مورد نظر آنها داراي بهره وري بالاتري هستند.
ليکن اکثر کشورها، چارچوبي قانوني براي ثبت نژادهاي بومي يا تشکلهاي پرورش نژاد ندارند.انجام چنين کاري به ويژه در جاهايي که پيشينه هاي اين کار ندارند؛ نيازمند ظرفيت سازي و آموزش است.
با توجه به پويايي نظامهاي توليد دام و محدود بودن توان بخش دولتي در حفاظت از منابع، از دست رفتن تعدادي از نژادهاي محلي گريز ناپذير است.کشورها و جامعه بين الملل بايد در اين قضيه هوشياري به خرج دهند.يعني در مورد اين که کدام نژادها احتمالاً از بين مي روند و آنها که لاجرم بايد از بين بروند و آنها که براي حفظشان بايد سرمايه گذاري نمود.
پي نوشت ها :
1-Blanco Orejinegro cattle
2-farm animal(حيوانات مزرعه)
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}